25th April

عناوین یادداشت‌ها

  • Cut and paste جمعه 30 خرداد 1393 03:01
    پایان نامه شو در مورد رابطه سبک|های ه | و | ی | ت و تر.س از ص | می | می | ت کار کرده و به زودی باید دفاع کنه. تماس گرفته که اگه تبیینی برای نتایج پژوهشش به ذهنم می رسه کمکش کنم. میگه در حالیکه سبک مغشوش و سرگردان رابطه مثبت و معنادار نشون داده، سبک موفق و ضبط شده اصلا رابطه معنی دار نداشته! چطوری تبیین کنم که چرا...
  • مرا چه می شود؟ چهارشنبه 28 خرداد 1393 23:18
    اینکه من تازه شب بازی ایران فهمیدم جام جهانیه اونم وقتی که اتفاقی از جلوی تلویزیون رد می شدم، نه تنها از ارزش های من کم نمیکنه بلکه بهش اضافه هم می کنه! حس می کردم خبرهای ورزشیه ولی نمی دونستم تا این حد! بعد اینکه امروز مرورگر کروم رو بعد از صد سال آپدیت کردم می بینم که تو صفحه خانگی ش، یه سری آپارتمان هست و یه موجود...
  • آرامش چهارشنبه 28 خرداد 1393 22:24
    دلت بخواهد این شب گرم بگذرد، سریع بگذرد... دلت بخواهد فردا در دل خود یک خوشحالی کوچک داشته باشد...
  • حرف بزن چهارشنبه 28 خرداد 1393 21:21
    نمی دانم چه می خواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته ست ه. الف. سایه
  • الی ربک منتهاها چهارشنبه 28 خرداد 1393 04:19
    من همین یک نفس از جرعه جانم باقی ست آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش ...یوم یتذکر الانسان ما سعی... ...و ان لیس للانسان الا ما سعی... ...و ان سعیه سوف یری... ...الی ربک منتهاها...
  • در کرانه نام ها یکشنبه 25 خرداد 1393 17:41
    گاهی هم یک قطعه موسیقی بی کلام که اتفاقی شنیده می شود تو را می برد به آن قسمت های ناشناخته ی وجودت. آن وقت تو هستی و حضوری جدید و بیکران. +عنوان: نام آخرین دفتر شعرم
  • دامنه دارد یکشنبه 25 خرداد 1393 17:32
    بارها هم خواستم یک دامنه مستقل برای وبلاگ نویسی بگیرم که نخوام اینقدر سرویس دهنده عوض کنم. بعد یه روز، یکی از دوستام گفت تو که هر ماه جا عوض می کنی، نگیر! من برای جیب خودت میگم پولت هدر میره! این روزا چقدر دلم می خواد بنویسم و داشتم فکر می کردم اگر این همه جا عوض نکرده بودم الان نوشته های قدیمی م رو می تونستم بخونم....
  • شیطان رجیمم را بیابید، مژدگانی دریافت کنید یکشنبه 25 خرداد 1393 16:38
    در من یک شیطان رجیم وجود دارد که بعضا به جنّ چنگال به دست درون هم تعبیر می شود و مسلما آن دیگری فرشته ی عصای حاکم بزرگ به دست یا هر چیز دیگری که آن را بخوانیم ساکت و آرام و نقطه مقابل این عزیز است. از قضا مدت بسیار زیادی ست که شیطان رجیم درونم در جستجوی معنای زندگی سر به کوه و بیابان گذاشته و راه خانه دل ما را گم کرده...
  • ... جمعه 23 خرداد 1393 22:48
    گاهی فکر می کنم که همه عالم روی زمین دارند زندگی می کنند و من از چند سال گذشته در فضا و خلاء مانده ام بی زمان.
  • آن عمه گفتن های دلربایت جمعه 23 خرداد 1393 19:56
    مدت هاست که از تو ننوشته ام. دقیقا از همان روزی که برای اولین بار توانستی از تختخواب من بالا بروی و گرچه از ماه ها قبل از اینکه خودت بتوانی تخت نوردی کنی، از میان آن همه میوه کاجی که کنار تختم روی دیوار زده بودم، تنها یکی مانده بود، هفته گذشته همان یکی را هم برداشتی و حالا هیچ چیزی روی دیوار نیست. حالا یاد گرفته ای که...
  • و تا آن شاید یکشنبه 11 خرداد 1393 18:12
    شاید هم که زندگی مانند دریایی ست در جزر و مد همیشگی که هرگز قرار ندارد آرام باشد. شاید هم از همین جزرها، آن شادی های افسانه ای دوباره به لبانت برگردد و تا آن شاید، دریا به هر حال دریاست چه در جزر باشد، چه در مد. زندگی به هر حال همیشه زندگی است... .
  • 3 یکشنبه 11 خرداد 1393 14:40
    در سوم دبیرستان او را استاد سیاست (استاد با دال ساکن)، می خواندند به این دلیل که علاوه بر علوم اجتماعی، حالا علاقه ی بسیاری به علوم سیاسی پیدا کرده بود و بریده هایی از روزنامه ها را به مدرسه می آورد و در مورد آن بحث می کرد. علاوه بر این، با وجود اینکه یکی از پر شور و شرترین دانش آموزان کلاس بود، معلم ها و کادر مدیریتی...
  • 2 یکشنبه 11 خرداد 1393 13:38
    دوم دبیرستان برای او دنیایی بود از مفاهیم جدید. گاه آنقدر به هر یک از دروس آن دوره علاقه مند بود که نمی دانست بالاخره کدامیک را بیشتر از دیگری دوست دارد. هر یک جذابیت خاص خودش را داشت و در هر کدام از آن ها می توانست ساعت ها غرق شود، بدون اینکه متوجه گذر زمان گردد. معلم های خوبی هم داشتند که اغلب افراد پر انگیزه ای...
  • می گذرد و می ماند برای همیشه شنبه 10 خرداد 1393 22:27
    تمام می شود... این روزها تمام می شود... درس عبرت هایش اما... می ماند برای همیشه...
  • Restore point پنج‌شنبه 8 خرداد 1393 20:40
    اگر زندگی آدم مثل ویندوز ری-استور پوینت داشت، آن را به 6 ماه قبل بر می گرداندم.
  • 1 چهارشنبه 7 خرداد 1393 20:54
    همه چیز از تابستان 78 آغاز شد یعنی زمانی که همه روزهای دختر با نقاشی، طراحی کاریکاتور، سرودن شعر و نوشتن فیلمنامه سپری می شد. در اول دبیرستان عاشق درس های پایه ای بود که در سال دوم به رشته های تجربی و ادبیات و علوم انسانی تفکیک می شدند. با این حال، تکلیف او با رشته ی ریاضی-فیزیک کاملا معلوم بود. اعداد و ارقام برای او...