دیگر از این همه سلام ضبط شده بر آداب لاجرم خسته ام

اخیرا سر کیسه ی اتفاقات غیرقابل کنترل زندگی را شل کرده ای و به خودت می گویی من که نمی توانم همه چیز را کنترل کنم. اصلا من که نمی توانم مدام مراقب جزء جزء رفتارم باشم که خوشایند باشد یا به کسی برنخورد مثلا! من خودم هستم، بگذار به هر کس که می خواهد از این خود بربخورد! 

دوشنبه

وقتی در زمان گم شدی و یهو نصفه شبی با ترس به خودت میگی نکنه فردا...؟ خاک به سرم نکنه فردا سه شنبه ست و دو ساعت دیگه باید راه بیافتم برم پشت کوه؟ و فوری تقویم گوشی ت رو چک می کنی می بینی دوشنبه ست! آه، خدایا!