الی ربک منتهاها

من همین یک نفس از جرعه جانم باقی ست

آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش


...یوم یتذکر الانسان ما سعی...

...و ان لیس للانسان الا ما سعی...

...و ان سعیه سوف یری...

...الی ربک منتهاها...


در کرانه نام ها

گاهی هم یک قطعه موسیقی بی کلام که اتفاقی شنیده می شود تو را می برد به آن قسمت های ناشناخته ی وجودت. آن وقت تو هستی و حضوری جدید و بیکران.


+عنوان: نام آخرین دفتر شعرم